اگر عاشورا را فقط روز دهم ماه محرم61هجری بدانیم به پای عاشورا غل و زنجیر بسته ایم ومحبوسش نموده ایم حال آن که عاشوراء از چنان عمق و توانی برخورداراست که هیچ نیروئی نتواند به زنجیرش بکشد! اصلا عاشوراء برای بازکردن اغلال و سلاسل از پای بشریت است. آری اگر عاشورا را صرفا از بامدادتاشامگاه روز دهم محرم بدانیم و روزی چون روزهای دیگر ،حکم ایستائی و توفقش را صادر کرده ایم در حالی که عاشوراء کاروانی است که دائما در حال سیر و حرکت است. عاشورا نه فقط یک روز در تاریخ معهود، که راس تاریخ است، عاشورا همه ی تاریخ است. آفتاب عاشورا از ازل تابیدن گرفته و تا ابد غروب نخواهدکرد. عاشوراء هنگامه تقابل حق و باطل است،هنگامه رویاروئی طواغیت با الله! و کدام ساعت و زمان است که این تقابل در آن احساس نشود؟!
عاشورا تقابل قهرمانانه مظلومین با ظالمان است و کجای تاریخ را می یابی که خالی از این تقابل باشد؟ اصلا عاشوراء تاریخ را به دو نیم کرده؛قبل از عاشوراء و بعد ازعاشوراء- و این برای چشم ظاهر بین است چه آنکه چشم دل حقیقت عاشورا را ازلی میداند،چنانکه ابدی نیز- بعد از شهادت امام شهیدان ، یا همه چیز حسینی است و عاشورائی یا رنگ حقیقت به خود نخواهدگرفت.
حتما ادامه را هم بخوانید